*کسی از باغ گل آهسته مرا میخواند!
شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۰۱ ق.ظ
چند روزه صبحها، مکرر صدای غریبی میشنوم. صدای یه زن، که به اسم صِدام میزنه! تُن صداش آرومه، مث کسی که نخواد بقیه متوجه تکلمش بشن. اونقدر طبیعیه، که ـ تقریبا ـ هر بار با صدا زدنش، بر میگردم و اطراف رو نگاه میکنم؛ اما کسی نیست! خیلی هم شبیه صدای مادره؛ و طوری اسممو تلفظ میکنه، که انگار میخواد منو متوجه چیزی کنه... نمیفهمم!
شب عیدفطر ۱۴۳۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*هر شب از کوچه ی خوشبوی شقایق تا صبح.../زکریا اخلاقی.
۸۹/۰۶/۲۰